تذکرات اخلاقي از علامه طباطبائي

- درس اخلاق
علامه مي‌فرمود:
«درس اخلاق، گفتني نيست، عمل است.»
- زيارت اهل قبور
علامه هر شب جمعه به زيارت اهل قبور مي‌رفت و معتقد بود:
«رفتن به قبرستان در سازندگي انسان مؤثر است.»
- اثر سوء عصبانيت
حجت الاسلام و المسلمين فاطمي‌نيا به نقل از علامه مي گويد:
«گاهي يک عصبانيت، بيست سال انسان را به عقب مي‌اندازد.»
- مهم‌‌ترين وظيفه انسان
علامه مي‌فرمايد:
«ما بزرگ‌ترين و مهم‌ترين کاري که در عالم داريم و هيچ کاري از اطوار و شئون زندگي ما مهم‌تر از آن نيست، اينست که خودمان را درست بسازيم.»
- والدين
آيت الله امجد نقل مي‌کنند:
شخصي به مرحوم علامه عرض کرد: «با اين پدر و مادرهاي پر توقع چه کنيم؟ ايشان فرمودند: « غيبت پدر و مادرها را نکنيد!»
- دنيا
علامه طباطبايي مي‌فرمود:
«عناوين دنيوي، اگر وفا و دوام داشته باشند تا لب گورند و نوعاً هم، بي‌وفا هستند، بعد از آن مائيم و ابدِ ما.»
- ذکر آخر عمر
علامه در اواخر عمر مبارکشان دائم مي‌فرمودند:
«توجه! توجه!» و اين، فراتر از «تذکر» و «تفکر» است.
- عاطفه
نجمة السادات طباطبائي (فرزند علامه) از قول پدر مي‌گويد:
«بشر بايد عاطفه داشته باشد کسي که عاطفه ندارد، يعني با قرآن دوست نيست!»
 
دلائل بدعاقبتي
نقل شده است که فُضَيل بن عياض که يکي از مردان طريقت است؛ شاگردي داشت که اعلم شاگردان او محسوب مي‌شد، وقتي بيمار شد، هنگام احتضار، فضيل به بالين او آمد و نزد سر او نشست و شروع کرد به خواندن سوره «يس».

آن شاگرد محتضر گفت: مخوان اين سوره را اي استاد!

فضيل از او پرسيد که تو از بهترين شاگردان من بودي چه شد که خداوند معرفت را از تو گرفت و به عاقبت بد مُردي؟
گفت: براي سه عملي که انجام مي‌دادم:
اول: نمّامي و سخن چيني کردن.
دوم: حسد بردن... .

پس فضيل ساکت شد و به او گفت: بگو: لااله الاّ الله.
گفت: نمي‌گويم آن را به جهت آن که- العياذُ بالله- من بيزارم از آن، پس به اين حال مُرد.
فضيل از مشاهده اين حال بسيار ناراحت شد، و به منزل خود رفت و بيرون نيامد. پس از مدتي او را در خواب ديد که او را به سوي جهنم مي‌کشند.
فضيل از او پرسيد که تو از بهترين شاگردان من بودي چه شد که خداوند معرفت را از تو گرفت و به عاقبت بد مُردي؟
گفت: براي سه عملي که انجام مي‌دادم:
اول: نمّامي و سخن چيني کردن.
دوم: حسد بردن.
سوم: من بيماري داشتم و به نزد طبيبي رفته بودم، او به من گفته بود که در هر سال يک قدح شراب بخور که اگر نخوري اين بيماري در تو خواهد ماند. پس من بر حسب قول آن طبيب شراب مي‌خوردم، به دليل اين سه عمل که انجام مي‌دادم؛ عاقبت من بد شد و به آن حال مُردم .
منبع:
کتاب منازل الآخرة، شيخ عباس قمي(ره)، ص 81 ، با تصرف
 
صبر در مقابل اهانت
نقل شده که روزي شيخ‌الفقهاء، مرحوم حاج شيخ جعفر، نويسنده كتاب «کشف‌الغطاء» - رضوان‌الله‌عليه- در اصفهان پيش از آن که نماز را شروع کند پولي را بين فقرا قسمت مي‌نمود، و پس از اتمام آن به نماز مي‌ايستاد. يکي از سادات فقير خبردار شد، بين دو نماز خدمت شيخ رسيد و عرض کرد که مال جّدم را به من باز ده.
فرمود: تو دير آمدي و اکنون ديگر چيزي نمانده که به تو بدهم.
سيد در غضب شد و آب دهان خود را بر محاسن مبارک شيخ افکند. شيخ از محراب برخاست، و دامن خود را گرفت و در ميان صفوف جماعت گردش کرد و فرمود: هر که ريش شيخ را دوست مي‌دارد به سيّد کمک کند. پس مردم دامن شيخ را پر از پول نمودند. شيخ آنها را به سيّد داد، پس از آن به نماز عصر ايستاد.
بايد به اين نکته توجه کرد که اين انسان به چه مقام و مرتبه‌اي رسيده که در مقابل چنين اهانتي اينگونه صبوري مي‌کند. ايشان فقاهتش به مرتبه‌اي رسيده بود که کتاب «کشف الغطاء» را در سفر نوشته‌اند و نقل شده که مي‌فرموده: «اگر همه كتاب‌‌هاي فقهي را بشويند، من آن را از حفظ از از ابتدا تا انتها مي‌نويسم.»
منبع:
کتاب منازل الاخرة، شيخ عباس قمي (ره)
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا